- افتخاری دیگر برای شهرداری مشهد: افتتاح پل جمهوری اسلامی؛ سریعترین پروژه شهرداری مشهد
- افتخاری دیگر برای شهرداری مشهد: افتتاح میدان جهاد؛ 5/3 ماه زودتر از موعد
- افتخاری دیگر برای شهرداری مشهد: افتتاح خیابان صاحبالزمان
- ...
هیچگاه فراموش نمیکنم زمانی را که در یکی از کارخانجات خصوصی مشهد کار میکردم. کارخانهای که داعیهدار کارآفرینی بود. یادم نمیرود روزی را که 6،7 نفر از کارگران کارخانه دستهجمعی تسویه حساب کردند.
وقتی علت این اتفاق را جویا شدم متوجه شدم که در بین آنها بالاترین حقوق 150 هزار تومان بوده، آن هم برای یک ماه کار. یک ماه کار فشرده همراه با اضافهکاری اجباری. در محیط کارخانهای که از اصول اولیه بهداشت و ایمنی کار بیبهره بود. یک ماه کاری که از 8 صبح آغاز میشد تا 6 ، 7 ، 8 ، 9 ... . یکی از کارگرانی که باهم در یک قسمت کار میکردیم میگفت " هنگامی که با من قرارداد بستند در قرارداد میزان حقوق ماهیانه 303 هزار تومان ذکر شده بود، براساس قانون کار. ولی مسئول کارخانه عنوان کرد که به شما ماهیانه 245 هزار تومان میدهیم، بدون بیمه! ". حتی از او امضا و اثرانگشت هم گرفته بودند که ما به تو 303 هزار تومان میدهیم! به او گفتم که چرا با استفاده از نسخه قراردادی که در اختیار داری شکایت نمیکنی؟ تلخندی زد و گفت " کدام نسخه قرارداد. هر دو نسخه قرارداد دست کارخانه است. کافی است اعتراض کنم تا از کار بیکارم کنند ". رویه کارخانه این بود؛ جز برای عده انگشت شماری که عوامل اصلی بودند.
گفتم اضافه کار اجباری. پاسخ مسئول کارخانه به کارگرانی که نسبت به میزان ساعات اضافه کاری اعتراض داشتند این بود : " همین که هست، نمیتوانید کار کنید بیایید تسویه حساب کنید. چیزی که زیاد است کارگر بیکار است "!
شرح اتفاقی جالب و تاسف باری که برای خود من در هنگام تسویه حساب افتاد خالی از لطف نیست. هنگام تسویه حساب در برابر پولی که به عنوان تسویه گرفتم رسید دادم. ولی از من خواسته شد که 2 برگه رسید دریافت پول را "سفید" امضا کنم و انگشت بزنم. هنگامی که دلیل این کار را پرسیدم، عنوان کردند که به دستور مسئول کارخانه تمام کارگرانی که تسویه میکنند باید این دو برگه رسید را سفید امضا کنند تا کارخانه در آینده در برابر تامین اجتماعی به مشکلی برنخورد!
" تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل "
اینهایی که گفتم تنها گوشهای از مشکلاتی بود که کارگران بخش خصوصی چه در کارخانجات و چه در شرکتهای خصوصی پیمانکار در کارهای عمرانی و غیره مشغول به کارند.برخی شرکتهایی که پروژههای شهرداری را به سرعت هرچه تمام تر به انجام میرسانند تا افتخارش به شهرداری برسد و پولش عاید کارفرما شود. در این میان بیشترین آسیب جانی و ضرر مالی را کارگری میبیند که مجبور است برای افتخار دیگران در سرما و گرما، حتی سه شیفته کار کند.
اصل خصوصیسازی بسیار به نفع اقتصاد جامعه است و کمترین منفعت آن ایجاد رقابت برای خدمترسانی است. اما دستگاهها و ارگانهایی که وظیفه نظارت بر روند خصوصی سازی را دارند تا به حال چند بار پای درددل کارگران کارخانجات و شرکتهای خصوصی نشسته اند؟ کدام یک از این نهادها بررسی کردهاند که آیا حق و حقوق کارگر کامل پرداخت میشود یا نه؟ چند درصد از این کارگران بیمه شدهاند؟
این ها را نوشتم چون دیروز، خود کارگری ساده در یکی از همین کارخانجات خصوصی بودم و فراموش نمیکنم درددل کارگرانی که از ترس اخراج شدن دم برنمیآوردند و به امید روزی بودند که کسی صدایشان را بشنود.
اینها را نوشتم تا مردم بدانند افتخار واقعی از آن کسی است که برای لقمه ای نان حلال حاضر است در گرما و سرما و بدترین شرایط سه شیفته هم کار کند ولی از ترس اخراج شدن و اینکه نکند که شرمنده خانوادهاش شود سکوت کرده است. افتخار واقعی از آن اوست و نه شهرداری و نه هیچ شرکت کارآفرینی!